به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام فرقانی می گوید: "امام در مورد استفاده از امکانات زندگی، هم راجع به خودشان و هم راجع به اهل منزل جز به قدر ضرورت استفاده نمی کردند. وقتی که ایشان در نجف بودند مانند سایر طلبه ها یخچال نداشتند. حتی راضی نشدند که شیخ نصر الله خلخالی از پول خودش برای منزل ایشان یخچال بخرد. خود امام تا دو سال با این کلمنهای دستی کوچک آب می خوردند و یخچال بزرگ نداشتند و می فرمودند: «طلبه ها ندارند.» پس از دو سه سال که وضع شهریه طلاب بهتر شد و همه قادر شدند که یخچال بخرند، امام فرمودند: «حالا که همه دارند شما هم بیاورید و بگذارید"
پیشگامی امام(ره) در ارایه صورت دارایی خود
مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی نیز نقل می کند: "وقتی قرار شد طبق اصل قانون اساسی مسؤولین صورت دارایی خود را بدهند اول کسی که صورت دارایی خود و متعلقین خود را داد امام بود و تمام موجودیش را نوشت و فرستاد که الحمد لله هم موجودی درست و حسابی و چیزی نداشت! ما اقدام نکردیم از امام نخواستیم ولی امام خودش اول کسی بود که اقدام کرد. از تاریخش معلوم است. الآن در صندوق دیوانعالی کشور هست. درست مقابل این شیوه امام، بنی صدر قرار داشت که تا آخر نداد. هر چه گفتیم بابا این قانون است. گفت اگر بنای قانون باشد خیلی حرفها هست و از این جدلهایی که می کرد. جدل کرد و بالاخره نداد. لذا الآن صورت دارایی او با اینکه رییس جمهور بود در دیوانعالی کشور نیست. البته غیر از او هم یک آقای وزیری بود که لازم نیست اسمش را بیاورم. او هم نداد بقیه دادند، منتها بقیه با اقدام ما دادند. "(روزنامه جمهوری اسلامی - ۱۷/۳/۱۳۷۳)
باورشان نمی شد باید روی زمین بنشینند
یکی از محافظین بیت امام (ره) نیز نقل می کند:" یک روز یادم می آید کلیه مستشاران و کاردارهای خارجی به مناسبتی با لباسهای مخصوص خدمت آقا رسیده بودند. اینها فکر می کردند، الآن که به جماران بیایند با یک کاخ و دم و دستگاه آنچنانی مواجه خواهند شد. ما خودمان رفتیم و آنها را راهنمایی کرده و به حسینیه بردیم. وقتی من به آنها گفتم بفرمایید بنشینید، باورشان نمی شد که باید آنجا روی زمین بنشینند تا امام بعداً بیایند. "
خاطره شنیدنی دختر امام (ره)
خانم زهرا مصطفوی، دختر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز تعریف می کند: "بعد از انقلاب اولین نوه امام که ازدواج کرد دختر خود من بود. این قدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد، که دو سه روز قبل از اینکه عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خریدی کنید، آیینه و شمعدانی بخرید؟ گفتم آخر، خانم حرفی نزدند من هم دیگر حرفی نزدم. بعد خانم برادرم که وارد شد، چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند شما چه وقت می خواهید برای عروس چیزی بخرید؟ ایشان گفتند که امام گفته اند این کار را نکنید. مادرم چیزی جواب ندادند بعد که سفره پهن شد و همه دور هم بودیم، خانم از آقا پرسیدند که شما سفارش فرموده اید آیینه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آیینه است. امام گفتند: من نگفتم آیینه نخرید ولی می گویم ساده باشد، یعنی آن قدر سفارش شده بود که خواهر داماد فکر کرده بود حتی باید آیینه هم نخرند. "
اگر دیوار حسینیه را سفید کاری کنید، من می روم!
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین توسلی نیز نقل می کند: "زندگی امام از هر جهت بسیار ساده بود. نه تنها ایشان در زندگی شخصی خود ساده زیست بودند، بلکه نسبت به آنچه به ایشان مرتبط می شد، نیز، مراقبت می کردند. از باب نمونه، حسینیه جماران، با اینکه به شخص ایشان زیاد ارتباط نداشت و هر نوع تغییری در آن در نهایت به نام امام حسین (ع) تمام می شد ولی امام نگذاشتند که تغییری به منظور تجمل و زیبایی در آن ایجاد شود. حتی وقتی آقای امام جمارانی خواست آنجا را سفید کاری کند. امام به او فرمود: اگر می خواهید من اینجا بمانم، تزیینات نکنید.یک وقت امام متوجه شدند که می خواهند کاشی کاری کنند، عصبانی شدند، فرمودند، من از اینجا می روم. به خاطر این، حسینیه تا به آخر به همین صورت باقی ماند. "